تورم چیست و چگونه ایجاد میشود؟
تورم (inflation) افزایش سطح عمومی قیمتها در اقتصاد است که باعث کاهش قدرت خرید پول میشود. این پدیده معمولاً به دلیل افزایش عرضه پول یا کاهش تولیدات اقتصادی، یا تقاضای بیش از حد برای کالاها و خدمات ایجاد میشود.
همه ما از مادربزرگهایمان شنیدهایم که در زمان جوانی آنها چقدر همه چیز ارزانتر بوده است! دلیل این تفاوت قیمت تورم است. تورم به دلیل بینظمی در عرضه و تقاضا برای محصولات و خدمات بوجود میآید که منجر به افزایش قیمتها میشود.
این مسئله مزایای خود را نیز دارد، اما بطور کلی تورم بیش از حد، اتفاق بسیار بدی است. چرا میخواهید پول خود را نگه دارید در حالی که روز بعد ارزش آن کمتر میشود؟ زمانی که مقدار آن بسیار بالاست، دولتها سیاستهایی را به کار میگیرند که هدف آن کاهش هزینههاست.
تورم را میتوان کاهش قدرت خرید یک ارز مشخص تعریف کرد، که در افزایش قیمت کالا و خدمات در یک اقتصاد روندی مداوم دارد.
در حالی که «تغییر نسبی قیمت» معمولاً به معنای افزایش قیمت یک یا دو کالاست. در اقتصاد تورم به افزایش هزینه در تمام کالاها اشاره دارد و همچنین به عنوان یک پدیده بلندمدت (به این معنی که افزایش قیمتها به صورت مداوم باشد نه یک رویداد پراکنده) در نظر گرفته میشود.
اکثر کشورها سالانه اقداماتی را برای سنجش نرخ تورم انجام میدهند. بطور کلی نرخ تورم به صورت «درصد تغییرات» (رشد یا کاهش آن نسبت به دوره قبل) نشان داده میشود.
در این مقاله به بررسی دلایل مختلف تورم، روشهای اندازهگیری و تأثیرات مثبت و منفی آن بر اقتصاد میپردازیم.
نرخ تورم چیست؟
تورم مفهوم ملموسی است که همه ما اسمش را شنیدهایم و حتی لمسش کرده و اثراتش را دیدهایم. اما اگر بخواهیم با این مفهوم کمی تخصصیتر آشنا شویم و جزئیاتش را بررسی کنیم، خوب است مرور کنیم که به افزایش تدریجی قیمت کالاها و خدمات در کشوری در یک مدت مشخص (مثلا یک سال) نرخ تورم میگویند.
با بالارفتن تورم قدرت خرید رفتهرفته کمتر شده و باید برای خرید کالایی که در یک سال گذشته با قیمت معینی خریدهایم، در سال جدید هزینه بالاتری بپردازیم.
اثرات تورم چیست؟
- کاهش قدرت خرید مردم
- افزایش شکاف طبقاتی
- کاهش قدرت سرمایهگذاری
- کاهش رشد اقتصادی
دلایل تورم
معمولا دو دلیل اساسی برای تورم وجود دارد. اول، افزایش سریع مقدار نقدینگی در گردش (عرضه). به عنوان مثال، هنگامی که فاتحان اروپا در قرن ۱۵ بخش غربی را به سلطه خود درآوردند، شمشهای طلا و نقره به سمت اروپا سرازیر شد و باعث ایجاد تورم (عرضه بسیار زیاد بود) گردید.
دوم اینکه، تورم میتواند به دلیل کمبود در عرضهی کالای خاصی که تقاضای بالایی دارد، اتفاق بیفتد. این امر میتواند شروعی برای افزایش قیمت آن کالا باشد و موج حاصل از آن در سایر بخشهای اقتصادی دیده شود. در نتیجه تورم میتواند باعث افزایش کلی قیمتها در تمامی کالاها و یا خدمات شود.
با بررسی دقیقتر به وقایع مختلفی که میتواند منجر به ایجاد تورم شود میپردازیم. در اینجا به تفاوت میان «تورم ناشی از تقاضا»، «تورم ناشی از فشار قیمت» و «تورم داخلی» خواهیم پرداخت. متغیرهای دیگری نیز وجود دارند، اما در «مدل مثلثی» “رابرت جی.گوردون” (Robert J.Gordon) موارد ذکر شده از عمدهترین موارد میباشند.
-
تورم ناشی از کشش تقاضا
تورم ناشی از کشش تقاضا، شایعترین نوع از تورم است که به دلیل افزایش در هزینه کردن به وجود میآید. در این حالت، تقاضا بیش از عرضه کالا و خدمات (پدیدهای که باعث افزایش قیمتها میشود) است.
برای اینکه این موضوع را در زندگی روزانه نشان دهیم، بازاری را تصور کنید که یک نانوا میخواهد نانهای خود را به فروش برساند. او در هفته میتواند هزار قرص نان بپزد. بنابراین او میتواند هر هفته تقریباً همین مقدار نان را براحتی بفروش برساند.
اما فرض کنید تقاضا برای نان، افزایش چشمگیری داشته باشد. شاید بهبود شرایط اقتصادی باعث شده که مصرفکنندگان پول بیشتری برای خرج کردن داشته باشند. به این ترتیب، احتمالاً شاهد افزایش قیمت نانهای نانوایی خواهیم بود.
اما چرا؟ نانوای ما از تمام ظرفیت کاری خود برای پخت ۱۰۰۰ عدد نان استفاده میکند. نه کارکنان و نه تنورهایش هیچکدام ظرفیت پخت بیشتر از این تعداد را ندارند. او میتواند تنورهای بیشتری بسازد و پرسنل بیشتری استخدام کند، اما این فرآیندی زمانبر است.
تا وقتی که این کار را انجام دهد، با مشتریان زیاد و کمبود نان مواجه هستیم. در این شرایط، بعضی از مشتریان، حاضر به پرداخت بهای بیشتری برای یک قرص نان هستند. بنابراین طبیعی است که براساس آن، نانوا قیمت را افزایش دهد.
حال فارغ از افزایش تقاضا برای نان، تصور کنید که بهبود شرایط اقتصادی، منجر به افزایش تقاضا برای شیر، روغن و چند محصول دیگر نیز شود. این همان تورم کشش تقاضا است. مردم رفته رفته کالایی را بیشتر میخرند، تا جایی که تقاضا از عرضه آن بیشتر شده و این امر باعث افزایش قیمتها میشود.
-
تورم ناشی از فشار قیمت
تورم ناشی از فشار قیمت زمانی اتفاق میافتد که سطح قیمت، در نتیجه بالا رفتن قیمت مواد اولیه یا هزینههای تولید، افزایش پیدا میکند. همانطور که از نام آن پیداست، فشار این قیمتها متوجه مصرفکننده خواهد بود.
مجدداً نانوای مثال قبلی را تجسم کنید که برای پخت ۴۰۰۰ نان در هفته، کورههای جدید ساخته و کارکنان بیشتری را استخدام کرده است. در این برهه زمانی میزان عرضه، تقاضا را پوشش میدهد و همه راضی و خوشحال هستند.
اما یک روز اخبار ناخوشایندی دریافت میکند. برداشت گندم در این فصل بد بوده است. این یعنی مواد اولیه به مقدار کافی برای اینکه به همه نانواییهای منطقه برسد، وجود ندارد و نانوا باید هزینه بیشتری را برای گندم مورد نیاز به پختن نان پرداخت کند. با این هزینه اضافی، او مجبور است به افزایش قیمتهای دریافتی از مردم اقدام کند. حتی اگر تقاضای مصرف کنندههایش بیشتر نشده باشد. احتمال دیگری که وجود دارد این است که دولت حداقل دستمزد را افزایش دهد. این مسئله نیز به هزینههای نانوایی برای پخت نان اضافه شده، بنابراین یک بار دیگر باید قیمتهای نان پخته شده را افزایش دهد.
در مقیاسی وسیعتر، «تورم ناشی از قیمت» اغلب به دلیل کمبود منابع ( در این مثال مانند گندم یا روغن)، افزایش مالیات بر کالاها یا پایین آمدن نرخ ارز (که در نتیجه واردات، هزینه بیشتری در بر خواهد داشت) ایجاد میشود.
-
تورم داخلی
نوعی تورم است که از فعالیتهای اقتصادی در گذشته ناشی میشود. به این ترتیب که اگر جریان به مرور زمان ادامه یابد، تورم میتواند به دو شکل قبلی که توضیح داده شد، ایجاد شود. تورم داخلی با مفاهیم «انتظارات تورمی» و «چرخه قیمت و دستمزد» ارتباط تنگاتنگی دارد.
طبق توضیح بالا، میتوان اینطور استنباط کرد که پس از دورههای تورم، افراد و مشاغل انتظار دارند که تورم در آینده نیز ادامه داشته باشد. اگر تورم در سالهای گذشته وجود داشته، به احتمال زیاد کارمندان در مورد حقوق بالاتر مذاکره میکنند و این امر باعث میشود که مشاغل برای محصولات و خدمات خود هزینه بیشتری دریافت کنند.
«چرخه قیمت و دستمزد» مفهومی است که نشاندهنده گرایش تورم داخلی برای ایجاد تورم بیشتر است. این امر زمانی رخ میدهد که کارفرمایان و کارکنان نتوانند در مورد میزان دستمزد به توافق برسند. در حالی که کارمندان دستمزد بیشتری طلب میکنند تا از دارایی و پول خود در مقابل تورم آینده محافظت کنند. در نتیجه، کارفرمایان ناچار به افزایش بهای محصولات خود خواهند شد. این مسئله خود نیز باعث تقویت چرخهای خواهد شد که کارکنان در نتیجه افزایش بهای کالا و خدمات، باز هم دستمزد بیشتری را درخواست کنند و این چرخه ادامه خواهد داشت.
رابطه چاپ پول و تورم به زبان ساده
دلیل اینکه تورم رخ میدهد و اقتصاد یک کشور را دچار چالشهای جدی میکند چیست؟ در پاسخ به این سوال مهم باید بگوییم که تورم وقتی اتفاق میافتد که ارزش و قدرت خرید پول کاهش پیدا کند. در واقع افزایش عرضه پول، ریشه تورم است. بههمین خاطر چاپ پول و تورم ارتباط نزدیکی باهم دارند.
پول بخش مهمی در اداره اقتصاد یک مملکت است و حفظ تعادل در میزان چاپ و عرضه آن، مهمتر. وقتی که پول چاپشده در یک اقتصاد بیش از میزان نیاز باشد، ارزش آن پول کاهش مییابد. قیمتها مدام بالاتر میروند، ارزش پول ملی کمتر میشود، نرخ بهره افزایش پیدا میکند و با کم ارزششدن دستمزدها، ارزش واقعی پساندازها هم کم میشود. آنجاست که تورم ایجاد میشود و در برنامهریزی اقتصادی یک کشور اختلالات و چالشهای جدی بهوجود میآید.
چرا پول چاپ میشود؟
وقتی اقتصاد یک کشور دچار رکود میشود و فعالیتهای اقتصادی در آن لنگ میزند، یکی از راهحلهایی که کشورها به سراغش میروند، چاپ و تزریق پول بیشتر به بازار است. کشورها با اینکار اصطلاحا اقتصاد را تحریک میکنند به امید اینکه تولید و اشتغال را رونق ببخشند.
یکی دیگر از دلایل چاپ پول هم پوشش کسری بودجه است. یعنی دولتها با خرجکردن بیشتر از درآمدشان، برای تامین هزینههای خود، نیاز به پول بیشتری دارند و این کسری را با چاپ پول پوشش میدهند.
انواع تورم
تورم همیشه به یک شکل ورود نمیکند و دلایل و پیامدهای خاصی ممکن است داشته باشد. در ادامه به معرفی انواع تورم میپردازیم.
- تورم ناشی از فشار تقاضا (Demand-Pull Inflation)
- تورم ناشی از فشار هزینهها (Cost-Push Inflation)
- تورم ذاتی (Built-in Inflation)
- ابر تورم (Hyperinflation)
مفهوم تورم ناشی از فشار تقاضا (Demand-Pull Inflation)
وقتی میزان تقاضا از میزان عرضه بیشتر باشد قیمت افزایش پیدا میکند. فرض کنید فروشگاهی از یک کالای خاص به تعداد محدود، موجودی داشته باشد. صاحب فروشگاه مطمئن است که تقاضا برای آن کالا زیاد بوده و میتواند به راحتی قیمتش را افزایش دهد. این شرایط در یک اقتصاد کلان، همان چیزی است که به عنوان تورم ناشی از فشار تقاضا شناخته میشود.
تورم ناشی از فشار هزینهها (Cost-Push Inflation)
تورم فشار از افزایش هزینههای تولید و فروش کالا سرچشمه میگیرد و معمولا توسط تولیدکنندگان و عرضهکنندگان به اقتصاد تحمیل میشود. افزایش قیمت مواد اولیه، افزایش دستمزدها، شوکهای عرضه مثل بلایای طبیعی (سیل، زلزله، خشکسالی) و اختلالات سیاسی و اجتماعی از عوامل ایجاد تورم ناشی از افزایش هزینهها هستند.
تورم ذاتی (Built-in Inflation)
به وضعیتی که در آن افزایش قیمتها در یک کشور، به یک امر عادی و طبیعی تبدیل شود تا جایی که با از بینرفتن عوامل موقتی که باعث تورم شدهاند هم، روند افزایشی قیمت پایدار بماند؛ تورم ذاتی میگویند. انتظارات تورمی (باور مردم از تورم در آینده)، ساختارهای دستمزدی و قیمتگذاری، بیاعتمادی به حفظ ارزش پول ملی از عوامل تاثیرگذار در ایجاد تورم ذاتی هستند.
ابر تورم (Hyperinflation)
وقتی در یک اقتصاد پول به شدت ارزش خود را از دست میدهد و قیمت کالاها و خدمات به سرعت صعودی است ابرتورم اتفاق میافتد. در حالت ابر تورم ارزش پول به میزان قابل توجهی رو به کمشدن میرود.
رابطه تورم با افزایش قیمتها، طلا و بازارهای مالی
اینکه تورم بر افزایش قیمتها، بازارهای مالی و ارز دیجیتال و طلا تاثیر دارد را نمیشود نادیده گرفت. اما اگر بخواهیم با ریزبینی بیشتری این رابطه را بررسی کنیم، به نتایج زیر میرسیم:
چگونه تورم بر افزایش قیمتها اثر میگذارد؟
با کاهش ارزش پول ملی که یکی از تبعات تورم است، در مقایسه با ارزش ارزهای خارجی، کالاهای وارداتی گرانتر میشوند. این موضوع یک تاثیر مهم دارد. آن هم افزایش قیمت مواد اولیه شرکتها و کارخانههاییست که از کالاهای وارداتی استفاده میکنند. بنابراین با افزایش هزینههای تولید قیمت محصولات هم زیاد شده و به دنبال آن همه هزینهها زنجیروار بیشتر میشود.
رابطه تغییر نرخ تورم بر بازار ارزهای دیجیتال
ارزهای دیجیتال به واسطه غیرمتمرکز بودن، در نوسانات اقتصادی پناهگاه خیلی از سرمایهگذاران میشوند. در شرایطی که در ایالات متحده نرخ تورم بالا باشد، سرمایهگذاران برای حفاظت از دارایی خود به ارزهای دیجیتال رو میآورند. از طرفی ثبات قیمتی دلار میتواند انگیزه سرمایهگذاران برای ورود به بازار ارزهای دیجیتال را کاهش دهد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت تورم و ارزهای دیجیتال رابطه مستقیمی باهم دارند.
رابطه تورم و قیمت طلا
طلا هم با تورم رابطه تنگاتنگی دارد. طلا یکی از روشهای امن برای سرمایهگذاری در باور عمومی است. با افزایش تورم تقاضا برای خرید طلا بیشتر میشود چرا که در پی از دست رفتن ارزش پول ملی، افراد برای حفظ ارزش دارایی خود آن را به طلا تبدیل میکنند.
اثرات مثبت تورم
احتمالا با خود میگویید که تورم نمیتواند اثر مثبتی برای اقتصاد داشته باشد و مطلقا یک رویداد منفی و آسیبزننده است. اما اینطور نیست و اقتصاددانان معتقدند که میزان کم و متناسبی از تورم اگر در شرایط و زمان مناسبی اتفاق بیفتد میتواند آثار مثبتی داشته باشد.
اگر اقتصاد را یک کشتی بزرگ در نظر بگیریم، میتوان گفت تورم بادبان آن است. در واقع همان چیزی است که کشتی برای حرکت روبه جلو به آن نیاز دارد. وجود تورم و افزایش آرامآرام قیمتها باعث میشود:
حقوق و دستمزدها بیشتر شود
وقتی قیمتها افزایش پیدا کند ( بهصورت کم و کنترل شده) دستمزدهای قبل کافی نیست و کارگران انتظار دارند حقوقشان بیشتر شود تا قدرت خرید بیشتری داشته باشند. کارفرمایان با برآوردهکردن این انتظار، علاوه بر افزایش قدرت خرید و در نتیجه افزایش تولید و رونق سایر کسبوکارها، نارضایتی و اعتراضات را کاهش داده و با راضی نگهداشتن پرسنل خود باعث افزایش بهرهوری آنها هم میشوند.
تولید بیشتر شود
همانطور که اشاره شد، وجود تورم کم در اقتصاد یک جامعه باعث میشود تقاضا بیشتر شود و به موازات آن تولید و عرضه هم افزایش پیدا کند. بهوجود آمدن شغلهای جدید و کارآفرینی از دیگر جنبههای مثبت این نوع تورم در اقتصاد یک کشور است.
پول مردم در بانک نماند
سرمایهگذاری خوب است اما وقتی مردم میدانند که قیمتتها در حال افزایش است بهجای اینکه پول خود را در بانکها نگهدارند، آن را وارد چرخه اقتصادی کرده و خرج میکنند. این یعنی پول در گردش زیاد شده و اقتصاد رشد میکند.
پیامدهای تورم چیست؟
گفتیم که تورم به میزان کم و کنترلشده میتواند محرک اقتصاد باشد. اما اگر بیش از آن باشد، میتواند اثرات مخرب و منفی زیادهروی اقتصاد داشته باشد. در ادامه لیستی از مهمترین پیامدهای تورم را میخوانید:
کاهش قدرت خرید
یا افزایش هزینههای زندگی و کاهش ارزش پول، رفتهرفته قدرت خرید مردم کم میشود.
شکاف طبقاتی
با افزایش نابرابری بین افراد و توزیع نابرابر درآمد، کسانی که درآمد ثابت و مشخصی دارند یا پساندازشان نقد است، ضرر میکنند شکاف بین فقیر و پولدار بیشتر میشود.
کاهش سرمایهگذاری
معمولا افراد وقتی از افزایش ارزش دارایی خود به درصدی از اطمینان برسند، سرمایهگذاری میکنند. با بالارفتن تورم تقریبا میتوان مطمئن بود که با گذشت زمان ارزش پول کم شده و تغییرات قیمت باعث
بیثباتی اقتصادی
بیکاری، رکود اقتصادی و فروپاشی اجتماعی از تبعاتی هستند که تورم بالا بر بیثباتی اقتصادی میتواند داشته باشد.
افزایش هزینههای دولت
با بالارفتن تورم دولت برای تامین هزینههایش باید مبالغ خیلی بیشتری بپردازد. افزایش مداوم هزینههای جاری و افزایش بدهیهای دولت از پیامدهای تورم بالا برای یک کشور است.
اختلال در بازارها
با بالارفتن تورم و کاهش ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی در بازار ارز اختلال ایجاد میشود. از طرفی با افزایش نرخ بیکاری و تعدیل نیروها، بازار کار هم دچار چالش میشود.
افزایش هزینههای اجتماعی
تورم در کنار تمام مشکلاتی که در اقتصاد ایجاد میکند، باعث بالا رفتن هزینههای اجتماعی از جمله هزینههای بهداشت، درمان و هزینههای آموزشی میشود.
چطور میشود تورم را کنترل کرد؟
بانک مرکزی یک نهاد مسئول و تاثیرگذار در سیاستهای پولی است و میتواند با ابزارهای مختلف در کنترل تورم نقش مهمی داشته باشد. در کنار راهکارهایی مثل کنترل هزینههای دولت، کاهش کسری بودجه، گسترش تولیدات داخلی و توجه به شفافیت اقتصادی و مبارزه با فساد، باید به موارد زیر هم توجه کرد:
تغییر نرخ بهره
همانطور که میدانید نرخ بهره هزینهای است که در ازای استفاده از پول میپردازیم. مثلا اگر وامی به مبلغ یک میلیون تومان با نرخ بهره ۵درصد از بانک بگیریم، بعد از یک سال علاوه بر مبلغ وام باید ۱۵۰هزار تومان اضافهتر بهعنوان نرخ بهره به بانک بپردازیم.
یکی از مهمترین ابزارهای بانک مرکزی در کنترل تورم، تغییر نرخ بهره است. با افزایش نرخ بهره هزینههای گرفتن وام بیشتر شده و در نتیجه تقاضا برای خرید کالا و خدمات کاهش پیدا میکند. پس بانک مرکزی با تغییر نرخ بهره میتواند تاثیر مستقیمی روی میزان تورم بگذارد.
کاهش عرضه پول و رشد نقدینگی
بانک مرکزی با محدودکردن عرضه پول و کاهش نقدینگی می تواند باعث کاهش قدرت خرید و تقاضا شود.
تورم چگونه محاسبه میشود؟
گفتیم که در اقتصاد تورمی ارزش پول شما در گذر زمان بهطور قابل توجهی کمتر میشود. حالا سوال اصلی اینجاست که تورم از چه طریقی محاسبه میشود؟ در پاسخ باید بگوییم که شاخصی به نام شاخص قیمت مصرف کننده (Consumer price index) یا CPI تعیینکننده تورم در یک اقتصاد است. این شاخص قیمت سبدی از کالا و خدماتی که افراد بهطور معمول از آن استفاده میکنند (غذا، مسکن، پوشاک، هزینههای حمل ونقل و…) را در نظر میگیرد و تغییرات آن را در یک بازه زمانی مشخص، نسبت به دوره قبلی آن مقایسه میکند.
فرض کنید میخواهیم نرخ تورم سالانه سال ۱۴۰۱ را محاسبه کنیم. شاخص مصرف کننده (CPI) را نان، برنج و بنزین در نظر گرفتهایم و بعد از بررسی قیمت آنها در سال پایه (۱۴۰۰) به این نتیجه رسیدهایم که تقریبا ۱۰ درصد افزایش قیمت داشتهاند.
در این حالت شاخص قیمت مصرفکننده ۱۱۰ خواهد بود. (۱۰۰ در سال پایه +۱۰ درصد افزایش)
فرمول محاسبه نرخ تورم سالانه
نرخ تورم سالانه = ((CPI سال جاری – CPI سال قبل) / CPI سال قبل) * 100
مثال: فرض کنید CPI در سال 1400 برابر 120 و در سال 1401 برابر 132 باشد. برای محاسبه نرخ تورم سال 1401 به صورت زیر عمل میکنیم:
نرخ تورم سال 1401 = ((132 – 120) / 120) * 100 = 10%
بنابراین، نرخ تورم سال 1401 نسبت به سال 1400، 10 درصد است.
وضعیت تورم در ایران
تورم در ایران وضعیت نابسامان و نگرانکنندهای دارد. که رسانههای مختلفی ریشه آن را نوسانات شدید نرخ ارز، تحریمها، سیاستهای نادرست اقتصادی و مشکلات ساختاری در اقتصاد دانستهاند.
برای اینکه دید شفافتری نسبت به تورم در ایران داشته باشید، در ادامه بخشی از جزئیات تورم در سال ۱۳۹۸ را از صفحه ویکیپدیا تورم در ایران میخوانید:
- تورم در گزارشی از طرف مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۸، به ۵۱٫۴ درصد رسیدهاست، یعنی نرخ تورم کالاهای مصرفی مانند کالاهای خوراکی و آشامیدنی و دخانیات نسبت به سال ۱۳۹۷ به ۸۵٫۳ درصد ولی کالاهای غیرمصرفی و غیرخوراکی ۳۷٫۸ درصد بودهاست. ضمن اینکه تورم در روستاها نسبت به شهر بیشتر میباشد یعنی نرخ تورم در روستا ۵۹٫۴ درصد و نرخ تورم در شهر ۵۰ درصد است.
- بر اساس گزارش جدید صندوق بینالمللی پول در ۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ (۳۰ آوریل ۲۰۱۹) نرخ رشد اقتصادی در ایران به منفی ۶ درصد و تورم به ۳۷ درصد خواهد رسید. بالاترین میزان نرخ تورم در جهان بعد از ونزوئلا و زیمبابوه در ایران خواهد بود و با سودان برابری خواهد کرد.
- بنابر گزارش مرکز آمار ایران در پایان اردیبهشت ۱۳۹۸، تورم در این ماه نسبت به سال گذشته در همین ماه ۵۲٫۱ درصد شدهاست، بهطوری که افزایش قیمت مواد خوراکی در اردیبهشت نسبت به اردیبهشت سال گذشته ۸۲٫۶ درصد و مواد غیر خوراکی ۳۹٫۹ درصدد بودهاست.
- در خرداد ۱۳۹۸ بنابر گزارش مرکز آمار ایران نرخ تورم سالانه ۳٫۴ درصد افزایش داشتهاست، یعنی در ۱۲ ماهه منتهی به خرداد ۱۳۹۸ نرخ تورم به ۳۷٫۶ درصد رسیدهاست. افزایش قیمت مواد خوراکی، آشامیدنی و دخانیات ۵۶٫۴ درصد و اجناس غیر خوراکی و خدماتی ۳۰٫۱ درصد رسیدهاست.
راههای مهار تورم
تورم کنترلنشده میتواند به اقتصاد صدمه وارد کند. بنابراین کاملا منطقی است که دولتها در محدود کردن تأثیر آن، موضع تهاجمی اتخاذ کنند. دولتها میتوانند این کار را با تغییر در حجم پول و نیز ایجاد تغییراتی در سیاستهای پولی و مالی انجام دهند.
بانکهای مرکزی (مانند صندوق فدرال آمریکا) این قدرت را دارند تا با افزایش یا کاهش در مقدار گردش، عرضه پول فیات را کنترل کنند. مثال بارز این مورد quantitative easing یا به اختصار QE است. در این هنگام بانکهای مرکزی، داراییهای بانکها را میخرند تا پول تازه چاپ شده را به اقتصاد تزریق کنند. این اقدام میتواند تورم را تشدید کند، بنابراین وقتی پای تورم در میان است از آن استفاده نمیشود.
نقطه مقابل این امر، quantitative tightening یا به اختصار QT میباشد که میتواند با کاهش عرضه پول، تورم را کاهش دهد. این امر نوعی سیاست پولی به حساب میآید. با این حال شواهد کمی وجود دارد که بتوان آن را به عنوان راه حلی برای تورم در نظر گرفت. در عمل بیشتر بانکهای مرکزی، با افزایش نرخ بهره تورم را کنترل میکنند.
-
نرخ بهره بیشتر
افزایش نرخ بهره باعث میشود وام گرفتن، دیگر مقرون به صرفه نباشد. در نتیجه، جذابیت این نوع از اعتبارات برای مصرفکنندگان و مشاغل کمتر میشود. از دید مصرفکننده، افزایش نرخ بهره باعث دلسرد شدن نسبت به خرج کردن و در نتیجه کاهش تقاضا برای کالا و خدمات میشود.
در دوره تورم تمایلات به سمت نگه داشتن پول، سوق پیدا میکند و این حالت برای کسانی که برای کسب سود پول قرض میدهند نیز بهتر میشود. با این حال ممکن رشد اقتصادی محدود شود، زیرا افراد و مشاغل با احتیاط بیشتری نسبت به دریافت اعتبار، برای سرمایه گذاری یا هزینههای خود اقدام میکنند.
- تغییر سیاستهای مالی
در حالی که اکثر کشورها از سیاستهای پولی برای کنترل تورم استفاده میکنند، گزینههای دیگری نیز وجود دارد و آن تغییر سیاستهای مالی است. سیاستهای مالی به مخارج دولتها و تعدیل مالیات برای تأثیرگذاری بر اقتصاد گفته میشود.
برای مثال، اگر دولتها مالیات دریافتی خود را افزایش دهند در این صورت اشخاص حقیقی، به مراتب، درآمد قابل استفاده کمتری برای نیازهای خود، در اختیار خواهند داشت. این جریان به نوبه خود باعث میشود که تقاضای کمتری در بازار ایجاد شود که طبق تئوری، تورم را کاهش میدهد. با این حال، این روش خطرناکی است. زیرا ممکن است که جامعه، نسبت به افزایش مالیات واکنش نامطلوبی نشان دهد.
سنجش تورم با شاخص قیمت
تا اینجا به اقدامات لازم برای مقابله با تورم پرداختیم. اما در وهله اول، چگونه بفهمیم که آیا نیاز به مقابله با تورم داریم یا نه؟
بدیهی است که اولین گام، اندازهگیری و سنجش آن است. معمولاً این کار را با بررسی یک شاخص، در یک بازه زمانی مشخص انجام میدهند. این شاخص در بسیاری از کشورها، شاخص «قیمت مصرفکننده (CPI)» میباشد که معیار اصلی سنجش تورم است.
برای شاخص «قیمت مصرفکننده»، لازم است که قیمت طیف وسیعی از محصولات مصرفی را در نظر گرفت و با استفاده از روش میانگین وزنی، سبد کالا و خدماتی که توسط خانوارها خریداری میشود را ارزیابی کرد. این کار هر چند وقت یک بار با توجه به اعداد به دست آمده و مقایسه آنها با موارد قبلی باید انجام شود. سازمانهایی مانند «اداره آمار کار آمریکا» (Bureau of Labor Statistics-BLS)، این دادهها را از سرتاسر کشور جمعآوری میکند تا از دقیق بودن محاسبات اطمینان حاصل کند.
ممکن است شما در محاسبات خود برای سال پایه به عدد ۱۰۰ و بعد از دو سال به عدد ۱۱۰ رسیده باشید. بنابراین میتوانید به این نتیجه برسید که در طی دو سال قیمتها ۱۰ درصد افزایش یافته است.
تورم به مقدار کم، لزوماً بد نیست. این موضوع در سیستم ارزهای فیات، امری طبیعی است و از آنجایی که موجب تقویت وام گرفتن و خرج کردن میشود، میتوان گفت که تا حدی نیز مفید است. با این حال، نظارت دقیق بر نرخ آن برای اطمینان از کنترل تأثیرات منفی آن بر اقتصاد، بسیار مهم است.
کلام آخر
تورم پدیدهای نسبتا پیچیده با وجههای گسترده است و ما سعی کردیم در مقاله ای که خواندید مهمترین زوایای آن را به زبان ساده برایتان شرح دهیم. همانطور که متوجه شدهاید، مدیریت و کنترل تورم کار بسیار حساس و دقیقیست که نیاز به شناخت عمیقی دارد. افراد معمولی جامعه هم نمیتوانند به تنهایی آن را کنترل کنند اما هرکدام از ما با آگاهی از تبعات و تاثیراتش میتوانیم با استفاده از ابزارها و روشهای مقابله امن، اثرات منفی آن را بر زندگی خود تاحدی کاهش دهیم.