آموزش پیش بینی ارز دیجیتال؛ تحلیل تکنیکال برای خوانش
پیش بینی بازار به روش تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) یکی از روشهای تحلیل ارزش و قیمت در بازارهای معاملاتی میباشد. معاملهگران و سرمایهگذاران میبایست برای ورود به بازارهای مالی مانند بازار ارزهای دیجیتال با این مفهوم آشنا شوند. در این تحلیل معاملهگران میتوانند با استفاده از دادههای مربوط به حجم معاملات و قیمت، موقعیت یک ارز دیجیتال را بررسی کرده و درباره آن تصمیمگیری کنند.
تحلیل تکنیکال روش خاصی از تحلیل میباشد که در آن با استفاده از نمودارها و ابزارهای مختلف، رفتار آینده بازار را پیش بینی میکنند. این پیش بینیها براساس حرکات قبلی قیمت و دادههای حجم معاملاتی انجام میگیرند؛ تحلیل تکنیکال برای اولین بار در قرن 17 در آمستردام هلند و در قرن 18 در ژاپن مورد استفاده قرار گرفت، اما شکل مدرن آن توسط چارلز داو (charles dow) ابداع شد. این تحلیل معمولا در بازارهای سنتی بورس و سهام مورد استفاده قرار میگیرد اما شما میتوانید از آن را برای بازارهای ارز دیجیتال نیز استفاده کنید.
هر چند که در تحلیل تکنیکال شاخصها، اعداد و نمودارها حائز اهمیت میباشند اما این تحلیل نوعی مطالعه رفتار انسانها در بازارهای مالی نیز محسوب میشود. این رفتارها میتوانند منشا احساسات انسانی مانند ترس و طمع در شرایط مختلف باشند.
تمام خریداران و فروشندگان یک ارز دیجیتال که در صرافیها خرید و فروش می کنند، بازار آن را تشکیل داده و احساسات آنها در مقابل این ارز، حرکات قیمت ارز دیجیتال را تعیین میکند.
از طرفی عرضه (supply) و تقاضا (demand) هسته بازار مالی هستند نیز از احساسات افراد فعال در بازار سرچشمه میگیرد و این احساسات معاملهگران تعیینکننده حرکات قیمت بازار است؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که تحلیل تکنیکال نوعی تحلیل رفتار انسانی و نمودار گرا است.
ابزارهای تحلیل تکنیکال
همان گونه که میدانید تحلیل تکنیکال در واقع کار با نمودارها، جدولها و دادههای ریاضی است که شما با استفاده از آن میتوانید وضعیت آینده بازار را پیش بینی کنید؛ بنابراین کار با چنین ابزارهایی نیاز به وقت و زمان زیادی دارد تا شما بتوانید آن را به طور دقیق یاد بگیرید و در موقعیتهای مختلف از آن استفاده کنید. به طور مثال شما برای یاد گرفتن کار با تحلیل تکنیکال باید تمام ابزارها آن مانند الگوهای قیمتی (price logos)، اسیلاتور (oscillator)، اندیکاتور (indicator)، الگوهای شمعی یا کندل استیک (candlestick)، الگوهای هارمونیک (harmonic patterns)، پرایس اکشن (price action)، خطوط فیبوناچی (fibonacci lines) و امواج الیوت (elliott waves) را به خوبی یاد بگیرید. وجود ابزارهای جانبی به بهبود روند کاری شما کمک میکنند.
مطالب بیشتر: بهترین کتاب آموزش بیت کوین |
پرکاربردترین روشهای تحلیل تکنیکال
در حال حاضر، نزدیک به 100 روش مختلف از تحلیل تکنیکال در بازار وجود دارد که هر کدام از آنها با توجه به ویژگیها، مزایا و معایبی که دارند مناسب موقعیتهای مختلفی هستند. اصل بسیار مهم در انتخاب این روشها استراتژی معاملهگر میباشد. این استراتژی براساس معیارهایی مانند میزان سرمایهگذاری، مدت سرمایهگذاری، میزان ریسکپذیری و غیره انتخاب میشود. از میان 100 روش تحلیلی موجود در بازار، در این مقاله قصد داریم پرکاربردترین روشهای تحلیل تکنیکال را بررسی کنیم. با ما همراه باشید.
-
روش تحلیل تکنیکال فیبوناچی:
روش فیبوناچی یکی از معروفترین روشهایی است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد. این تحلیل را ریاضیدان معروف ایتالیایی به نام لئوناردو فیبوناچی (leonardo de pisa de fibonacci) در قرن 13 میلادی کشف کرده است. او توانست چند سری از اعداد مختلف را پیدا کند که روابط منطقی در بین آنها وجود دارد؛ این اعداد شامل 1-1-2-3-5-8-13-21-34 و… هستند که در آن هر عدد از جمع دو عدد قبلی خود به دست میآید. علاوه بر این او عدد 1/618 را زیربنای بسیاری از روابط و قواعد طبیعی میداند. از جمله پدیدههای طبیعی که بر مبنای این عدد صورت گرفتهاند میتوان نسبت قاعده به ارتفاع اهرام مصر را نام برد. فیبوناچی این عدد را ریشه طلایی نامیده است او این عدد را وارد تحلیلهای بازارهای مالی کرده و با استفاده از آن توانست اعداد ۲۳٫۶% – ۳۸٫۲% – ۵۰% – ۶۱٫۸% – ۱۶۱٫۸% – ۴۲۳% و… را پیدا کند که کاربرد زیادی در تحلیلهای تکنیکال دارد.
روش فیبوناچی در تحلیل تکنیکال میگوید بازار ارزهای دیجیتال بین دو روند حمایتی و مقاومتی قرار دارند و بین آنها در حال حرکت است. همه این روندها بر مبنای ریشه طلایی صورت میگیرند؛ بنابراین براساس روابط ریاضی حاکم در آنها میتوان قیمت یک ارز دیجیتال را در آینده پیش بینی کرد.
-
روش نمودار شمعی ژاپنی یا کندل استیک:
نمودار شمعی یا کندل استیک یکی از روشهای تحلیل تکنیکال است که برای اولین بار در قرن هفدهم توسط معامله گران برنج ژاپنی کشف شده است. در بازارهای مالی مانند ارزهای دیجیتال نمودارهای بسیار زیادی وجود دارد که معامله گران میتوانند برای تحلیل بازار از آنها استفاده کنند از جمله مشهورترین نمودارهای موجود میتوان خطی، کندل استیک و میلهای را نام برد. در حال حاضر نمودار کندل استیک یکی از پرکاربردترین نمودارهای معاملهگران ارز دیجیتال است که از آن برای تحلیل تکنیکالی استفاده میکنند و با استفاده از آن میتوانند روند صعودی و نزولی قیمت ارز دیجیتال را پیش بینی کنند.
نمودار کندل استیک دارای چهار بخش اصلی قیمت آغازین (open)، قیمت پایانی (close)، بالاترین قیمت در بازه زمانی (high) و پایینترین قیمت در بازه زمانی (low) تشکیل شده است. شما برای خواندن نمودارهای آن نیاز به دانش کافی در این زمینه دارید. اندازه بدنه و سایه پایین و بالا شمع در روش کندل استیک بسیار پر اهمیت است.
-
روش امواج الیوت در تحلیل تکنیکال:
رالف نلسون الیوت (ralph nelson elliott) برای اولین بار در سال 1938 در کتاب خود نظریهی امواج الیوت را مطرح کرد که بعدها و پس از الیوت تکامل پیدا کرد. در حال حاضر این نظریه با عنوان نظریه قوانین امواج الیوت مطرح میشود. مبنای شکلگیری این نظریه در تحلیل تکنیکال چرخه دایرهوار و حرکات تکرارشونده میباشد؛ براساس این نظریه هر کجا ارز دیجیتالی جنبوجوش زیادی داشته باشد قیمت آن براساس قانون خاصی تغییر میکند.
در حال حاضر الگوی پنج موج مهمترین الگوی موجی امواج الیوت است که پایه و اساس الگوهای دیگر میباشد. این الگو از سه موج موافق و دو موج مخالف روند تشکیل شده است. امواج الیوت به صورت کلی به دو دسته مختلف تقسیم میشوند.
دسته اول: موجهای جنبشی هستند. در این گروه موجها، با روند قیمتی ارز دیجیتال حرکت میکنند و در آن 5 موج مختلف وجود دارد. به عنوان مثال یک نمودار صعودی را تصور کنید که در آن 5 موج جنبشی تعریف شده است سهتای آنها موافق و دوتای آن مخالف روند موج پنج تایی هستند.
دسته دوم: موجهای اصلاحی هستند. این موجها در خلاف جهت روند قیمت حرکت میکنند. این موجها شامل سه موج هستند که دوتای آن موافق و دیگری مخالف روند میباشند.
-
روش ابر ایچیموکو:
این روش را فردی به نام هوسودا گوئیچی (hosoda goichi) برای نخستین بار در سال ۱۹۳۰ ابداء کرده است. این اندیکاتور از معروفترین روشهای تحلیل بازار ارزهای دیجیتال میباشد. معاملهگران با استفاده از ابر ایچیموکو میتوانند قیمت یک ارز دیجیتال و روند تغییرات آن را پیش بینی کنند. این اندیکاتور با عنوان ایچیموکو کینکو هیو (ichimoku kinko hyo) نیز نامیده میشود. معامله گران با استفاده از نمودار ابر ایچیموکو میتوانند نسبت به سایر نمودارها اطلاعات کاربردی و دادههای بیشتری را درباره روند تغییرات قیمت در یک ارز دیجیتال بدست آورند. به همین دلیل بسیاری بر این باورند که نمودار ابر ایچیموکو شکل تکمیل شدهای از سایر نمودارهای تحلیل تکنیکال میباشد.
-
روش سطوح پشتیبانی و مقاومت:
یکی از پایهترین روشهای تحلیل تکنیکال، شناسایی سطوح پشتیبانی و مقاومت است. این سطوح به معاملهگران برای شناسایی نقاط خرید و فروش کمک میکند.
برای به دست آوردن سطح حمایت باید خطی بین نقاط حداقلی (مینیمم) قیمت ارز دیجیتال بکشید. نزدیک شدن قیمت یک ارز دیجیتال به این سطح باعث میشود معاملهگران اقدام به خرید کرده و به دلیل غلبه تقاضا بر عرضه قیمت ارز دیجیتال افزایش مییابد و روند قیمت صعودی میشود.
همچنین برای به دست آوردن نقاط مقاومت بین نقاط حداکثری (ماکزیمم) قیمت ارز دیجیتال یک خط فرضی بکشید. چنانچه قیمت یک ارز دیجیتال به این سطوح نزدیک شود معامله گران اقدام به فروش ارز دیجیتال خود میکنند و فشار عرضه بر تقاضا سبب کاهش قیمت ارز خواهد شد.
این خطوط فرضی در واقع بیانگر این هستند که اگر عرضه سهمی رو به بالا باشد آنگاه خط فرضی به صورت افزایشی و اگر عرضه آن در حال کاهش باشد آنگاه خط فرضی به صورت نزولی خواهد بود.
- روش چنگال اندروز:
معمولا معاملهگران ارزهای دیجیتال به دنبال روشی هستند که با استفاده از آنها بتوانند به تحلیل درستی در مورد خرید و فروش ارز دیجیتال برسند. روش خط میانی یا چنگال اندروز (andrews pitchfork) توسط دکتر آلن اندروز (alan andrews) کشف شده است. این تحلیل در حال حاضر یکی از معروفترین روشهای تحلیل تکنیکال جهانی است. اندروز اعتقاد داشت خطوط روندی که از نقطههای بیشتری عبور کند کاربرد بیشتری خواهند داشت. براساس این باور تمام تغییرات ارزش، بین دو بال که کانالهایی را برای قیمت بوجود میآورند، رخ میدهد. برای رسم چنگال اندروز به سه نقطه آغازگر موجهای جدید نیاز داریم.
-
روش تحلیل زمانی:
یکی از اصول بسیار مهم در تحلیل تکنیکال بازه زمانی میباشد. علاوه براین یکی از اشتباهات شایع معاملهگران ارزهای دیجیتال، انتخاب تکنیک و تایم فریم اشتباه است. افراد تازه وارد معمولا میخواهند در مدت کوتاهی به نتیجه خوبی برسند و برای همین تایم فریمهای یک دقیقهای و 5 دقیقهای را انتخاب میکنند. لذا معامله آنها با شکست مواجه شده و سرمایه خود را از دست میدهند. باید در نظر داشت برای دریافت نتیجه بهتر به یک تایم فریم بسنده نشود چرا که استفاده از تایم فریمهای مختلف میتواند به شما دید بهتری از بازار بدهد.
-
روش پترنهای هارمونیک:
پترنهای تکرارشونده یا هارمونیک (harmonic) مبنی بر نظریه فیبوناچی تشکیل شده است. درواقع الگوی هارمونیک با گذشت زمان و بررسی روندهای قیمتی ایجاد شده است. ترکیب الگوی هارمونیک با روندهای قیمتی، فیبوناچی تریدینگ (fibonacci trading) را بوجود آورد. استفاده از این اصول به معاملهگران امکان مشخص کردن نقاط بازگشتی نمودار قیمت را میدهد. دنباله اعداد فیبوناچی مبنای الگوهای هارمونیک و تحلیلهای تکنیکالی است که در آن هر عدد با جمع دو عدد قبلی خود به دست میآید.
-
روش نمودارهای نقطه و شکل:
روش نمودار نقطه و شکل، متداولترین روشی است که بسیاری از تحلیلگران اروپایی و آمریکایی از آن برای تحلیل بازارهای مالی استفاده میکنند. اگرچه نام این روش برگرفته از کتاب ویکتور دویلیزر (victor devilizer) تالیف سال 1933 است. اما این شخص مخترع روش نقطه و شکل نیست. در دهه ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ این روش با نام روش کتاب معروف بود؛ اما بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۳ نام نقطه و شکل برای اولین بار برای این روش بکار رفت و تاکنون با همین نام شناخته میشود.
روش نقطه و شکل مزیتهای زیادی دارد. در این روش نمودارها به تنهایی سیگنالهای مربوط به خرید و فروش را منتشر میکنند. علاوه بر این کاربران نیازی به استفاده از اندیکاتورها برای مشخص کردن روند قیمت ندارند چرا که روش نقطه و شکل بر عرضه و تقاضا متمرکز میباشد و مبنای این فاکتور زمان مناسب برای خرید و فروش ارز دیجیتال را مشخص میکند. تحلیل گران از این روش برای پیش بینی عرضه و تقاضا استفاده میکنند.
-
روش واگرایی:
یکی از مهمترین روشهای تحلیل تکنیکال روش واگرایی است. روش واگرایی برای تعیین قیمت یک ارز دیجیتال و نقاط ورود و خروج در مسیر تغییر روند قیمت آن مورد استفاده قرار میگیرد. علاوه بر این، از این روش میتوان برای تشخیص روندهای ضعیف و نامعتبر که تمایل به بازگشت دارند استفاده کرد.
در بسیاری از موارد برگشتهای پرسود یک ارز دیجیتال هنگامی اتفاق میافتد که یک واگرایی مناسب شکل بگیرد. واگرایی میتواند هم نمایاگر ضعف معامله گران در مرحله پایانی باشد و هم میتواند از ادامه روند کنونی خاطر نشان کند.
تحلیل گران برای تشخیص واگرایی و نوع آن میبایست از اندیکاتورهای مختلفی مانند macd ،rsi ،cci و…استفاده کنند.
اصول اصلی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر سه اصل مهم استوار است که در زیر به آنها اشاره میکنیم.
-
هم چیز در قیمت مشخص میشود
بسیاری ادعا میکنند جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» پایه اصلی تحلیل تکنیکال میباشد و تا زمانی که به درک درستی از این اصل نرسیده باشید یادگیری تحلیل تکنیکال فایده چندانی برای شما نخواهد داشت.
یک تحلیلگر تکنیکال باید قبول کند که تمام عواملی که در قیمت یک ارز دیجیتال موثر هستند در آن لحاظ شده است. این عوامل میتوانند فاکتورهای سیاسی، فاندامنتال، جغرافیایی و یا سایر فاکتورهای قیمتی باشند. پس از درک و پذیرش این جمله به عنوان قدم اول در تحلیل تکنیکال به این نتیجه میرسیم که تحلیل قیمت تمام چیزی است که برای خرید و فروش ارزهای دیجیتال به آنها نیاز خواهیم داشت.
باید به خاطر داشته باشید، تا زمانی که یک تحلیلگر تکنیکال بر این باور باشد که همه چیز در قیمت لحاظ شده است میتواند در بازار موفق عمل کند. پذیرش این جمله به معنای پذیرش اهمیت بررسی قیمت برای موفقیت در بازار خواهد بود. یک تحلیلگر میتواند با کمک ابزارهای تکنیکی نظیر اندیکاتورها روند قیمت را بررسی کرده و بهترین زمان خرید و فروش ارزهای دیجیتال را تشخیص دهد.
-
حرکت قیمتها تابع روند است
باید به این باور برسیم که قیمتها بر اساس روندها حرکت میکنند. بدون درک این اصل نیز یادگیری تحلیل تکنیکال را بیهوده خواهد بود.
یک نمودار قیمتی با هدف شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت آنها قبل از اینکه قیمتهای آینده ارزهای دیجیتال روند آتی را مشخص کنند، ترسیم میشود.
نظریه ثابت شدهای در این زمینه وجود دارد که بیان میکند حرکت قیمت ارزهای دیجیتال تابع روندها میباشد و یا به بیان دیگر روندها تمایل دارند حالت فعلی خود را حفظ کنند و جهت خود را تغییر ندهند. به عبارت دیگر این اصل بیان میکند روندها تا زمانی که عوامل بازدارنده حرکت آنها را متوقف نکنند به حرکت خود ادامه خواهند داد.
-
تاریخ همه چیز را دوباره تکرار میکند
بخش زیادی از مباحث تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال دقیقا شبیه به روانشناسی انسانها میباشد. به همین دلیل بسیاری از تحلیلگران تکنیکال معمولا زمان زیادی را صرف مطالعه نمودارها و الگوهای قدیمی میکنند؛ زیرا آنها معتقدند، نمودارها روانشناسی بازار را آشکار خواهد کرد. از زمانی که نمودارها به خوبی در گذشته عمل کردهاند اینگونه تصور شده است که در آینده نیز میتوان از آنها برای تحلیل تکنیکال قیمت استفاده کرد.
در واقع اصل سوم تحلیل تکنیکال با اصول روانشناسی ادغام شده است و میتوان از آن به عنوان یک اصل ثابت و قابل اعتماد استفاده کرد.
انواع اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال
اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال براساس نوع نمایش و یا مدل محاسباتی به چند دسته مختلف تقسیمبندی میشوند که مهمترین آنها به شرح زیر میباشد
- اندیکاتورهای دنبال کننده روند(trend)
این نوع اندیکاتورها برای نشان دادن روند غالب بر بازار ارزهای دیجیتال مورد استفاده قرار میگیرند. به همین دلیل به آنها اندیکاتورهای دنبال کننده روند میگویند. با استفاده از این اندیکاتورها نمیتواند نقطه ورود و خروج بازار را مشخص کرد و کاربرد اصلی آنها تشخیص مومنتوم و روند غالب بازار میباشد. میانگین متحرک، باند بولینگر، میانگین متحرک جهت دار، اندیکاتور پارابولیک سار مهمترین اندیکاتورهای دنبال کننده روند هستند.
-
اوسیلاتورها (oscillators)
اوسیلاتور، در لغت به معنی نوسان سنج است. این اندیکاتورها بر روی نوسانات قیمت ارزهای دیجیتال مانور داده و میزان هیجانات خریداران و فروشندگان یک ارز دیجیتال را نمایش میدهند. این اندیکاتورها برای تشخیص نقاط ورود و خروج بازار کاربرد زیادی دارند. از مهم ترین اسیلاتورهای موجود در بازار ارزهای دیجیتال میتوان به شاخص قدرت نسبی (rsi) اشاره کرد که بین تحلیل گران بازار ارزهای دیجیتال از محبوبیت زیادی برخوردار میباشد.
-
اندیکاتورهای حجمی (volume)
اندیکاتورهای حجمی همان گونه که از نامشان پیداست بر روی حجم و ارزش معاملات تمرکز دارند. اندیکاتور volume، اندیکاتور جریان سرمایه (mfi)، اندیکاتور حجم تعادلی obv و اندیکاتور تجمع و توزیع چند نمونه از اندیکاتورهای حجمی هستند.
-
اندیکاتورهای bill williams
اندیکاتورهای bill williams به مجموعه اندیکاتورها گفته میشود که توسط آقای بیل ویلیامز جمعآوری و ابداع شدند. ویلیامز برای این که درک خوبی از روانشناسی بازار داشته باشد، روش معاملاتی خود را گسترش داد تا بتواند برای تحلیل بازار و آشفتگیهای غیرمنطقی آن راهحل خوبی پیدا کند. این مجموعه از اندیکاتورها بسیار بزرگ و جامع هستند و حتی برخی از اسیلاتورها را نیز شامل میشوند. شناخته شدهترین اندیکاتور این مجموعه، اندیکاتور aligator میباشد. دو اسیلاتور accelerator oscillator و awesome oscillator نمونههایی که کمتر مورد استفاده قرار میگیرند.
پرکاربردترین نمودارهای تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال به طور کلی سه نوع نمودار وجود دارد که سرمایه گذاران میتوانند بسته به سطح مهارتشان و اطلاعاتی که به دنبال آن هستند از آنها استفاده نمایند. این نمودارها شامل نمودار خطی، میلهای و نمودار شمعی میباشد.
نمودار ohlc
نمودارهای ohlc نوسانات قیمت ارزهای دیجیتال را در یک دوره زمانی خاص به کاربران نشان میدهند. این قابلیت در نمودارهای خطی وجود ندارد. کلمه ohlc از کنار هم قرار گرفتن کلمات open (قیمت آغازین)، high (بیشترین قیمت معامله شده)، low (کمترین قیمت معامله شده) و close قیمت بسته شده تشکیل شده است.
- نمودار خطی (line chart)
نمودار خطی سادهترین نمودار تحلیل تکنیکال است؛ این نمودار قیمت بسته شدن (close price) معاملات ارز دیجیتال در یک بازه زمانی را ثبت میکند. برای مثال، نمودار خطی در بازه زمانی یک روزه، یک نقطه از نمودار را برای ما تشکیل میدهد که این نقطه آخرین قیمتی است که در آن روز معامله انجام شده است. نمودار خطی یک روزه از اتصال نقاط بدست آمده از هر روز تشکیل میشود. نقطه ضعف این نمودارها این است که اطلاعات دیگری نظیر بالاترین قیمت، پایینترین قیمت و قیمت باز را در اختیار کاربر قرار نمیدهد. اما از آنجایی که بسیاری از تریدرها برای تشخیص و تایید شکستهای حمایتی و مقاومتی از قیمت بسته شده استفاده میکنند این نمودار بسیار کاربردی میباشد.
- نمودار میلهای(bar chart)
نمودار میلهای نوع دیگری از نمودارهای پرکاربرد در تحلیل تکنیکال است که اطلاعات بیشتری را نسبت به نمودار خطی در اختیار کاربران قرار میدهد. در این نمودار هر بازه زمانی یک میله را تشکیل میدهد. برای مثال در تایم فریم یک روزه هر میله در نمودار بالاترین، پایینترین، قیمت آغازی و قیمت بسته شدن معاملات در یک روز را نمایش میدهد. میلههای نمودار از خطهای عمودی تشکیل شده است که قیمت آغازین و بسته شده در آن با خطوط افقی نمایش داده میشود.
در نمودار میلهای دو سر هر میله بالاترین و پایینترین قیمت را نمایش میدهند. قیمت آغازین معاملات با خط تیره در سمت راست میله و قیمت بسته با خط تیره در سمت چپ میله مشخص میشود. چنانچه خط تیره سمت چپ میله بالاتر از خط تیره سمت راست قرار بگیرد، میله نزولی میباشد. در صورتی که خط افقی سمت چپ پایین تر از خط افقی سمت راست قرا بگیرد میله صعودی خواهد بود.
-
نمودار شمعی (candlestick chart)
نمودار شمعی نیز مانند نمودارهای میلهای خصوصیات نمودارهای ohlc را دارا میباشد. در این نمودارها هر تایم فریم بصورت یک کندل یا شمع نشان داده میشود. هر یک از این کندلها میتواند نشان دهنده یک دقیقه، یک ساعت، یک روز و یک ماه باشد.
یک کندل در نمودار شمعی از بدنه کندل (body) و سایه (shadow) تشکیل شده است.
در نمودارهای شمعی رنگ هر کندل نشان دهنده صعودی یا نزولی بودن قیمت میباشد. کندلهایی که قیمت آغازین پایینتر از قیمت بسته شده باشد رنگ کندل سبز یا بی رنگ میباشد. چنانچه قیمت آغازین بالاتر از قیمت بسته شده باشد رنگ کندل قرمز یا مشکی بوده و نشان دهنده قیمت نزولی بازار میباشد.
نقاط ضعف و قوت تحلیل تکنیکال
در ادامه برخی از مهمترین نقاط قوت و ضعف تحلیل تکنیکال را بررسی خواهیم کرد.
نقاط قوت تحلیل تکنیکال
- اگر چه در تحلیل تکنیکال بازار ارزهای دیجیتال تعداد نمودارها، ابزارها و شیوههای تحلیل بازار بسیار زیاد است اما یادگیری و فهم مفاهیم تکنیکالی چندان هم سخت نیست و با استفاده از منابع آموزشی چاپی و آنلاین به راحتی قابل یادگیری میباشد.
- از اصول تحلیل تکنیکال میتوان بدون هیچ محدودیتی برای تجزیه و تحلیل نمودار قیمتی هر دارایی مانند بیت کوین، طلا، دلار، بورس و غیره استفاده کرد. فقط کافیست بازار مالی هدف خود را تعیین کرده و از ابزار و روشهای متناسب با آن استفاده نمایید.
- کاربران با استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال میتوانند نمودار قیمت دارایی مورد نظر خود را در دورههای زمانی مختلف از کوتاه مدت (دقیقه و ساعت) تا میان مدت (روزانه) و بلند مدت (هفتگی و ماهانه) مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهند.
- یکی از مهمترین دلایل محبوبیت ابزارهای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، استفاده از این ابزارها برای تعیین نقاط ورود و خروج در بازار میباشد. وجود ابزارهای مختلفی مانند اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی و… به کاربران این امکان را میدهد که بتوانند بهترین زمان خرید و فروش ارزهای دیجیتال مورد نظر خود را تعیین کنند.
- وجود پارامترهای مشخص و محاسباتی در تحلیل تکنیکال میتواند به انجام معاملات خودکار (الگوریتمیک تریدینگ) کمک بسیار زیادی کند. این پارامترها به راحتی در بستر زبانهای برنامه نویسی قابل پیاده سازی میباشد. رباتهای معاملهگر نیز بر مبنای تحلیل نموداری توسعه پیدا کردهاند.
نقاط ضعف تحلیل تکنیکال
- ممکن است یک تحلیلگر به دلیل تجربیات فردی و یا برخی شایعات دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به بازار ارزهای دیجیتال داشته باشد. در چنین شرایطی تحلیلگر تنها نشانههای همسو با تعصبات خود را در نظر خواهد گرفت.
- یکی از نقاط ضعف تحلیلهای تکنیکال وجود تفاسیر مختلف از یک نمودار و ابزار مشابه با دادههای یکسان است. برای مثال، یک اندیکاتور در ناحیه اشباع فروش قرار دارد، یک تحلیلگر این اتفاق را نشانه صعودی بودن بازار دانسته و اقدام به خرید ارز دیجیتال میکند؛ اما تحلیلگر دیگری در همین ناحیه واگرایی منفی در نمودار قیمت و اندیکاتور مشاهده می کند و سقوط بیشتر قیمت را پیش بینی می کند.
- اگر معاملهگر تکنیکالی بلندمدت نباشید. ممکن است در طول روز سیگنالهای معاملاتی متعددی را مشاهده کنید؛ آنچه که واضح است همه این سیگنال ها مناسب سرمایهگذاری و خرید و فروش ارزهای دیجیتال نیستند. به همین دلیل شما را گیج و سردرگم خواهند کرد. تشخیص بهترین موقعیت بهینه برای انجام معاملات، یکی از معیارهایی است که معاملهگر حرفهای باید آن را بداند.
- با استفاده از نمودارهای تحلیل تکنیکالی نمیتوان ارزش ذاتی یک ارز یا سهام را تعیین کرد؛ آنچه که مشخص است قرار داشتن قیمت در بهترین نواحی براساس تحلیل تکنیکال، لزوما نشان دهنده ارزش ذاتی یک دارایی نخواهد بود. گاهی ممکن است ارز بازار یک دارایی چندین برابر ارزش ذاتی آن باشد.
تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال
بسیاری بر این باورند که تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال مکمل هم هستند و باید در کنار هم مورد استفاده قرار گیرند. یک تریدر موفق باید با توجه به نتایج هر دو آنها تصمیمات خود را بگیرد. قبل از آن که به تفاوت این دو تحلیل بپردازیم بهتر است تحلیل بنیادی را به صورت مختصر تعریف کنیم.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال به بررسی دقیق اطلاعات در مورد یک دارایی مالی گفته میشود. این نوع از تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال نیز کاربرد زیادی دارد. در تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال اطلاعاتی نظیر برنامههای یک پروژه، حامیان و تیم پشتیبانی پروژه، تعداد افرادی که از پروژه استفاده میکنند و هدف یک پروژه از راه اندازی از اهمیت زیادی برخوردار میباشد. با استفاده از این روش تحلیل به راحتی میتوان ارزش واقعی یک ارز دیجیتال را متوجه شد.
با وجود آنکه هر دو تحلیل به بررسی بازار با استفاده از دادههای مختلف میپردازد؛ اما بین آنها تفاوتهای زیادی وجود دارد که در زیر به آنها اشاره میکنیم.
- تحلیل تکنیکال برای اهداف کوتاه مدت مناسب است اما تحلیل فاندامنتال مناسب سرمایه گذاریهای بلندمدت است.
- تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودارها، اندیکاتور و ابزارهای تحلیلی مختلفی بازار را مورد بررسی قرار میدهد؛ اما تحلیل فاندامنتال سعی میکند با استفاده از ارزشهای بنیادی، پروژه و عوامل موثر آن، ارزش ارز دیجیتال را بررسی کند.
- تحلیل تکنیکال بهترین ارز دیجیتال را برای خرید و فروش کوتاه مدت انتخاب میکند اما تحلیل فاندامنتال ارزهایی را معرفی میکند که مناسب سرمایه گذاریهای بلندمدت مناسب هستند.
- در تحلیل تکنیکال خطای تحلیلی، ناشی از رعایت نکردن قواعد آن است؛ اما در تحلیل فاندامنتال به خاطر تغییراتی است که در محیط پروژه ایجاد میشود.
- تحلیل تکنیکال را میتوانید به راحتی یاد بگیرید اما برای یادگیری تحلیل فاندامنتال نیاز به زمان بیشتری دارید.
- تحلیل تکنیکال، هزینه و زمان کمتری را برای یادگیری میطلبد اما تحلیل فاندامنتال به چنین چیزی نیاز ندارد.
- در تحلیل تکنیکال پیشبینی قیمت و رفتار بازارها مورد بررسی قرار میگیرد اما در تحلیل فاندامنتال بیشتر صورتهای مالی، وضعیت صنعت، عملکرد رقبا و چشمانداز اقتصاد در نظر گرفته میشود.
- استفاده از تحلیل تکنیکال برای معاملهگری مناسب است اما تحلیل فاندامنتال مناسب کسانی است که قصد سرمایه گذاری در شرکت یا ارز دیجیتال را دارند.
- منبع اصلی جمعآوری اطلاعات تحلیل تکنیکال به صورت نمودار و در تحلیل فاندامنتال به صورت گزارشات مالی است.
- مفاهیمی که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد؛ تئوری داو (daw)، دادههای قیمت و حجم معاملات است اما در تحلیل فاندامنتال بازدهی سهم (roe) و بازدهی دارایی (roa) میباشد.
- هدف اصلی تحلیل تکنیکال یافتن زمان مناسب برای ورود به بازار یا خروج از آن است و بر اساس روند گذشته و آینده بازار این کار را انجام میدهد؛ اما هدف از تحلیل بنیادی یافتن ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال یا سهام است.
- معمولا تحلیل تکنیکال به گذشته نگاه میکند اما تحلیل بنیادی به گذشته و آینده مینگرد.